- يكشنبه ۱۹ اسفند ۹۷
- ۱۹:۳۴
همینجوری ک دارم به منشیم اخرین سفارشاتم رو میکنم واسه این چن مدت نبودنم گوشیم زنگ میخوره.سریع به حرفم خاتمه میدم ،تا اون بنده خدا پشت تلفن زیاد منتظر نمونه و طبق معمول بدون اینکه نگاه کنم کی زنگ زده میگم :
+بفرمایین؟!
_سلام جان جانانم خسته نباشی
+مرسی عشقم تو هم خسته نباشی
_باشیوادولانیم مارالیم
+خدا نکنه
_عزیزم، دلارام رو از مهد اوردم خونه تو هم زودتر کار هات رو توی مطب تموم کن تا ب پرواز برسیم
+چشم عاقایی،همین الان از مطب زدم بیرون تا نیم ساعت دیگه خونه هستم
_2 تا طلبت ،مراقب خودت باش
+خخخخخخخ،چشم
_شد 4تا
+دوستت دارم بهترینم .......فعلن
_من بیشتر .........میبینمت
قبل از اینکه بخوام ماشین رو روشن کنم خدارو شکر میکنم بخاطر وجود دو تا موجود دوست داشتنی زندگیم و تمام نعمت های ک بهم داده
و برای بار هزارم میگم ارزشش رو داشت اون همه سختی و دوری .............مرسی خداجونم ک همیشه هوامو داری ......
اسفند ماه سال 1411 /تبریز
.
.
.ممنونم از اجی ارام و لبخند واسه دعوت ب این چالش جالب
و منم از تمام افرادی ک این پست رو میخونن دعوت میکنم ک توی چالش شرکت کنن