♛αяαмεsн♛

من به هرچی بخوام میرسم

یه بغض سنگین همدمم شده

  • ۱۶:۰۰

من عیدو از رو مامان جون میشناختم،

از وقتی بچه بودم همینجوری فهمیدم عید یعنی چی،

از وقتی بچه بودم هر سال نمیدونم چندمِ تقویم بود که مامان جون زنگ میزد به مامانو شماره رنگِ موهاشو که تغییرکرده بود و حنا خریدنو یادآوری میکرد،نمیدونم چندمِ تقویم بود ولی مامان جون وقتایی زنگ میزد که هوا دیگه بارونی نبود،آفتاب داشت،درختا لخت نبود،شکوفه بود رو شاخه هاشون؛

من عیدو از اونجا میشناسم که مامان ایوونِ خونه مامان جونو جارو میکشید،موهاشو رنگ میذاشت،براش ناخناشو حنایی میکرد،صورتشو بند میزد،بعدم میبوسیدشو میگفت:مامان سال نوت مبارک؛

از وقتی مامان جون نیست،فهمیدم اسفند که به بیست و نهِ ش برسه،زمین یبار دورِ خورشید چرخیده و این یعنی سال تحویل شده،

میگن اینجوری سال نو میشه،

ولی از وقتی مامان جون نیست،

از وقتی تلفن خونه زنگ نمیخوره،

از وقتی حرف حنا و رنگ و جارو نیست،

دیگه برام سال تحویل نمیشه،انگار که جمعه بشه شنبه،

مامان جون نیست و دیگه از اینکه کسی بهم اسکناس اُتو خورده میده ذوق نمیکنم،

از وقتی مامان جون نیست،واسم مهم نیست سفره مون چنتا سینش کمه،

از وقتی مامان جون نیست،دیگه واسم مهم نیست لباسام نو میشه یا نه،

مامان جون نیست و هر سال وقتی عقربه ثانیه شمار تیک میزنه و بمب میترکه جای شادی یه بغض تو گلوم گیر میکنه،

نمیدونم شایدم همه اینا به مامان جون ربط نداره،

نمیدونم مامان جون نیست این مدلی شدم یا خودم دارم بزرگ تر میشم،

هرچی که هست،امسال عیدو میخوام اون عکس مامان جونو که وسط خندیدن ازش گرفتم، بذارم رو سفره و همونجوری باهاش از ته دل بخندم،

دیگه وقتش شده از همه خستگیا و ناراحتیا خودمو بِکنم...


‌#حامد_رجب_پور

gity -brn
چقدر متنتون آرامش داشت...منم از این مدل خاطرات قشنگ دارم...حیف که اون روزا تموم شدن...
خدا همه ی عزیزانمون رو رحمت کنه
عاقبت بخیر باشید
اره ....واقعا حیف و دیگه برنمیگردن ........الهی امین 
آسـوکـآ آآ
خدا اونایی که نیستن رو غرق آرامش کنه . . .
امین
علیرضا امیدیان نسب
یه لحظه فکرکردم مامانه خودتونو میگین
نمیتونم حتی درباره مامانبزرگم حرف بزنم ....... فقط فرار میکنیم که شاید فراموش کنم
ftm lale
اره دقیقا چون مامان جون نیست گندمم سبز نمیشه ماهیا زودتر میمیرن
مامان جون نیست ذوق کنه بیاد رو ایوونو من با کفش بپرم رو فرش و ماچش کنم
مامان جون نیست بگه چقدر دیر کردین ترافیک بود؟
مامان جون نیست که به بابا بگه اخه چرا دخترمو بردی دور دورا که یه عید به عید 13روزو هستین
مامان جون نیست از نوه ها دفاع کنه
مامان جون نیست خاطره سختیاشو بگه
مامان جون نیست و آروم خوابیده
مامان جون شده خواب پنج شنبه های من و مامان جون نیست
متنشو دوست داشتم و دلم همچنان گرفته تر شد و دلم مادر جون یا عزیزجون میخواهد
........... 
ramin pazoki
قشنگ بود
ممنون
ح. شریفی
روح رفتگان شما شاد
کار خوبی می کند، هر چند که سخت است
سپاس
shab gard
اخی چقد خوش میگذشت بهتون

خدا رحمتش کنه

دنیای جدید بساز
چشم .. خوش میگذشت ///کاش فعلا ماضی نبودن
Felfeli Ai
چته

خو شاد باش
مگه نیستم؟!
وحیده ...
:(
.....
جناب قدح
درود بر تمام مادران خوب و فداکار ...
درود
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آدمک آخر دنیاست بخند...
آدمک مرگ همین جاست بخند...
دستخطی که تورا عاشق کرد...
شوخی کاغذی ماست بخند...
آدمک خر نشوی گریه کنی...
کل دنیا سراب است بخند...
آن خدایی که بزرگش خواندی...
بخدا مث تو تنهاست بخند...(*_*)
Designed By Erfan Powered by Bayan